آیا در پرونده قتل الهه، اسنپ قربانی جنگ‌های رسانه‌ای شد؟

در روزهایی که افکار عمومی درگیر ماجرای داغ و پرابهام «الهه» شده بود، یک نکته به‌طور خاص توجه تحلیل‌گران رسانه و فعالان حوزه فناوری را جلب کرد: تمرکز شدید بر نقش «اسنپ» در روایت‌های رسانه‌ای، حتی در مواردی که ارتباط مستقیمی با هویت و اصل پرونده نداشت. پرونده «الهه» — که با روایت‌هایی از خشونت، هویت جعلی و پیامدهای اجتماعی دست‌به‌دست در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخید — به‌سرعت تبدیل به یک موضوع ملی شد. اما نکته‌ای که بسیاری از کاربران با آن هم‌داستان نبودند، حجم و شدت حمله‌هایی بود که به اسنپ صورت گرفت؛ در حالی که این پلتفرم، بنا به شواهد، نه متهم اصلی بود و نه بازیگر مستقیم این تراژدی انسانی. در فضای رقابتی اکوسیستم حمل‌ونقل آنلاین ایران، اسنپ سال‌هاست که در صدر قرار دارد. با وجود انتقادهای گاه‌وبی‌گاه، هیچ پلتفرم دیگری تاکنون نتوانسته از نظر سهم بازار به آن نزدیک شود. برخی تحلیل‌گران معتقدند ماجرای «الهه» بهانه‌ای شد برای اجرای یک سناریوی از پیش طراحی‌شده برای تخریب اعتبار این برند. احتمالاتی که مطرح می‌شود، شامل موارد زیر است:

  • جنگ رقبا: برخی مدعی‌اند که رقبای اسنپ — چه در حوزه حمل‌ونقل و چه در رسانه‌های همسو — از این فرصت استفاده کردند تا با موج‌سازی منفی، چهره برند را مخدوش کنند.

  • مهندسی افکار عمومی: تمرکز روی «راننده اسنپ» به جای تمرکز بر ساختارهای ناکارآمد نظارتی یا ضعف‌های قانونی، می‌تواند نشانه‌ای از جهت‌دهی عمدی بحث‌ها باشد.

  • شخصی‌سازی یک بحران عمومی: با تمرکز بر اسنپ، نگاه‌ها از مسائل کلان‌تر مانند نبود آموزش حقوقی برای کاربران، فقدان سیاست‌های حمایتی از رانندگان و مسافران، و خلاهای قانونی در فضای مجازی منحرف شد.

بی‌تردید هر پلتفرمی مسئولیت‌هایی در قبال کاربرانش دارد. اما سوال کلیدی اینجاست: آیا اسنپ، به‌عنوان یک واسطه تکنولوژیک، باید پاسخ‌گوی تمام خطاهای رفتاری کاربرانش باشد؟ یا باید از آن انتظار داشت زیرساخت‌های نظارتی، پشتیبانی سریع، و شفافیت عملکردی داشته باشد؟ پرسشی که پاسخ آن باید با تحلیل‌های کارشناسی داده شود، نه بر پایه احساسات عمومی یا موج‌سواری رسانه‌ای.

فهرست